- فاش گشتن
- آشکار شدن ظاهر شدن یا فاش شدن خبر. پراگنده شدن خبر
معنی فاش گشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پریشان دل شدن
پاک گردیدن
هدر شدن، باطل شدن، هلاک شدن، نیست و نابود گشتن
بر گشتن مراجعت کردن باز گردیدن، پشیمان شدن توبه کردن، منصرف شدن ترک کردن
پنهان شدن
خمیدن، خم شدن
بر باد شدن، بر باد رفتن، هدر شدن، هیچ شدن، نابود شدن، برای مثال کنون آنچ دی بود بر ما گذشت / گذشته همه نزد ما باد گشت (فردوسی - ۵/۲۰۵)
پیروزیدن پیروز گشتن
فاسد شدن
فراغت یافتن آسوده شدن، وضع حمل انجام یافتن عمل زاییدن
خلاص شدن نجات یافتن رستگار گشتن، به کام دل رسیدن، دست یافتن، استنباط کردن، غلبه کردن
فایت شدن بنگرید به فایت شدن
فحش دادن
گشاد شدن فراخ شدن
بسته شدن، باز شدن
آشکار شدن ظاهر شدن یا فاش شدن خبر. پراگنده شدن خبر
آشکار شدن، شایع شدن